آسیبشناسان معتقدند که نمیتوان آمار دقیقی از آسیبهای اجتماعی ارایه کرد زیرا این موضوع بیشتر جنبه غیر رسمی دارد و به طورمعمول آسیبها در زمره آمار قرار نمیگیرند. فرار از خانه یکی از این آسیبهاست که اگر چه آمار دقیقی از فراوانی آن در دست نیست اما بر طبق آمار غیر رسمی که گاه و بیگاه رسانهای میشود میتوان برآورد کرد که در سالهای اخیر به دلایل مختلفی افزایش داشته است.
معنی فرار از خانه از دیدگاه روانشناسان چیست؟
فرار از خانه هنگامی اطلاق میشود که فرد به دلیل وضع نامناسب، اقدام به دوری از خانواده و فامیل بدون اجازه خانواده میکند. این رفتار امروزه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است زیرا عواقب ناگواری دارد و زمینه مناسبی را برای جرمزایی ایجاد میکند.
آیا بحرانهای زمان بلوغ میتواند دلیل مناسبی برای فرار از خانه باشد؟
در ابتدا باید تعریفی از دوره نوجوانی داشته باشم؛ بر اساس تعریف سازمان جهانی، به 10 تا 19 سالگی هر فرد دوره نوجوانی گفته میشود. افراد در طول این سالها تغییرهای عاطفی و احساسی شدیدی را تجربه میکنند و بر این اساس حمایت از آنان ضروری است، اما باید توجه داشته باشید که نباید حمایتها به گونهای باشد که فرد احساس ترحم کند.
در خصوص فرار از خانه باید گفت که بررسیها نشان میدهند که فرار از خانه در سنین قبل از دبستان نیز صورت میگیرد به طوری که گاهی دیده میشود که کودک در 6 سالگی از خانه فرار میکند. البته بیشترین دلیل فرار از خانه حس ناامنی است، بنابراین سن بلوغ اگرچه با بحرانهای متعددی همراه است، دلیل مناسبی برای فراری شدن از خانه نیست. فرار از خانه گاهی در میان همسران نیز دیده میشود.
عمده ترین دلایل فرار از خانه چیست؟
این موضوع نیز مانند سایر آسیبهای اجتماعی دلایل زیادی دارد اما به طور کلی میتوان گفت که نبود وضع اقتصادی مناسب، اعتیاد، جو متشنج حاکم بر خانوادهها، نداشتن تفاهم و بروز دعواهای مکرر میان زن و شوهرها و به طور کلی راههایی که برای اعمال خشونت علیه طرف مقابل ایجاد میشوند زمینه فرار از خانه را فراهم میکنند. آمارها نشان میدهند بیشترین عامل فرار از خانه خشونتی است که به دلیل اعتیاد شکل میگیرد و این موضوع در سالهای اخیر به علت رشد مواد مخدر صنعتی افزایش یافته است.
دختران بیشتر از خانه فرار میکنند یا پسران؟
در میان افراد مجرد، فرار پسران جوان بیشتر از دختران است، اما اگر بخواهیم در زندگیهای متأهلی بررسی کنیم زنان به دلیل اینکه در جامعهها قشر ضعیفتر محسوب میشوند بنابراین احساس ناامنی بیشتری دارند و از خانه بیشتر فرار میکنند.
آیا نهادی برای رسیدگی به وضع کسانی که از خانه فرار میکنند، وجود دارد؟
در سالهای اخیر سازمان بهزیستی خانههایی برای پناه دادن به این افراد تاسیس کرده است به طوری که با شناسایی این افراد با کمک مددکاران اجتماعی و با استفاده از راهکارهای مختلف از افزایش آسیبهای ناشی از فرار از خانه جلوگیری میشود. باید توجه داشته باشیم کسانی که از خانه فراری هستند آسیبپذیرترند بنابراین از نظر روحی در وضعیت خاصی قرار دارند و گاهی با افسردگی و سایر بیماریهای روحی دست و پنجه نرم میکنند بنابراین گاهی پیش میآید که در کنار مددکاری افراد نیاز به روان درمانی نیز دارند.
برخورد خانواده پس از بازگشت این افراد به خانه چگونه باید باشد؟
در قدم نخست باید مشکل اصلی فرار از خانه را شناسایی کرد که در بیشتر مواقع به خشونت ختم میشود بنابراین سایر اعضای خانواده به جای برخوردهای قهری باید فردی را که از خانه فرار کرده است به درون خانواده بیاورند و تحت حمایت خود قرار دهند. چنین برخوردهایی احساس امنیت را در فرد تداعی میکند به طوری که او امنترین محل را خانه خود میداند. البته یکی از مهمترین نکتهها انگ زدن به فردی است که از خانه فرار میکند زیرا چنین فردی در جامعه ما جایگاه خوبی ندارد، بنابراین باید زمینههایی را فراهم کرد تا خانه را محلی امن برای خود بداند چون پیشگیری بهتر از درمان است.
اعمال محدودیت پس از بازگشت به خانه یکی از راهکارهای خانوادهها برای تحت نظر گرفتن فردی است که از خانه فرار کرده است، این رفتار چقدر میتواند صحیح باشد؟
باید توجه داشته باشید اعمال محدودیت کامل به معنای وجود نداشتن امنیت است بنابراین باید با فرد مورد نظر دوستانه برخورد کرد و او را به طور نامحسوس مورد کنترل قرار داد. برای مثال اگر درخواست بیرون رفتن از خانه داشت اعضای خانواده باید به وی اجازه بیرون رفتن را بدهند اما بدون اینکه خود او متوجه باشد، مراقب او باشند یا میتوانند برای بیرون رفتن از خانه فرد را همراهی کنند.